عبدالرحیم بهبهانی

عبدالرحيم بهبهاني، در دهم تير 1343 در بندر ماهشهر به دنيا آمد و در بيستم ارديبهشت 1361 به شهادت رسید.

عبدالرحیم بهبهانیعبدالرحیم بهبهانی، فرزند حمدالله، در دهم تیر ۱۳۴۳ در بندر ماهشهر به دنیا آمد. عبدالرحیم تا اول متوسطه درس خواند و در سال ۱۳۶۰ وارد بسیج ماهشهر شد و از آن طریق به جبهه اعزام گردید.

او در عملیات‌های طریق­‌القدس، فتح­‌المبین و بیت­‌المقدس شرکت داشت. عبدالرحیم در بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، در عملیات بیت­‌المقدس در خرمشهر، بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار شهید عبدالرحیم بهبهانی در ماهشهر است(سن شهید: ۱۸ سال).

 

وصیت­‌نامه

مرگ با عزت اگر خونین است، بهتر از زندگی ننگین است.

بِسْمِ ‌الله الرَّحْمنِ الرَّحیم

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاتَفَرَّقُوا… (سورۀ آل عمران، آیه ۱۰۳)

به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید.

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أًمواتاً بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ.

(سورۀ آل عمران، آیه ۱۶۹)

 

و آنهایی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نپندارید، بلکه آنها زنده‌اند و در نزد خدای خود روزی می­‌گیرند.

درود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و درود به روان پاک شهیدان راه خدا و سلام بر ملت مسلمان ایران

اینجانب رحیم بهبهانی وصیت­‌نامه خود را چنین آغاز می‌کنم:

ای ملت مسلمان، ای ملت شهیدپرور، و ای ملتی که با خون جوانان عزیزتان طاغوت و طاغوتیان را نابود ساختید و با ایثار و از خود گذشتگی توانستید حکومت اسلامی را در ایران پیاده کنید. پس دوش به دوش امام و روحانیت حرکت کنید و همیشه گوش به فرمان رهبر کبیرمان امام خمینی باشید.

چون همین رهنمودهای امام بود که توانست به یاری خدا، ما را از چنگ آمریکا و دیگر عواملش نجات دهد و توانستیم ایرانی مستقل داشته باشیم و همین روحانیت مبارز بودند که با دادن هزاران شهید و تحمل بزرگ‌ترین رنج‌ها و شکنجه­‌ها با طاغوت جنگیدند و هرگز سازش نکردند و همان‌گونه که امام فرمودند، شهادت فوز عظیمی است برای ملت ما و ما از شهادت باکی نداریم؛ پیروزیم. باید دوش به دوش آنها حرکت کنید.

و خدمت خانواده‌ام، ای خانواده عزیزم، امیدوارم که به ‌خاطر رنج‌ها و زحمت‌هایی که برای من کشیده‌اید، مرا ببخشید و ناراحت من نباشید و ای پدر و مادرم، من امانتی بودم از طرف خدا نزد شما و خدا امانتش را گرفت.

اگر من شهید شدم، خوشحال باشید که پسرتان در راه خدا کشته شده، و برایم لباس سیاه به تن نکنید و عزاداری نکنید؛ و من ترجیح می‌دهم لباس دامادیم، لباس رزمم باشد و خدمت دوستان عزیزم، امیدوارم که مرا ببخشید و اگر مرا دوست دارید، سعی کنید که راهم را ادامه دهید.

والسلام

مرا پیش شهیدان ماهشهر مخصوصاً شهیدان بستان (یدالله قمری) دفن کنید.

برادران پاسدار و بسیجی­‌ام را دوست دارم.

۱۴/۱۱/۶۰

عبدالرحیم بهبهانی