ناصر بهبهانی نیا
ناصر بهبهانینیا، فرزند محمد، در نهم بهمن ۱۳۳۵ در روستای بُزی شهرستان شادگان، دراستان خوزستان، به دنیا آمد. پدرش خیاط بود. دوران کودکی و مدرسه ابتدایی ناصر در همان روستا گذشت. آنگاه برای ادامه تحصیل در دوره راهنمایی به شادگان رفت و دوره متوسطه را، در رشته ادبیات، در دبیرستان ۱۷ شهریور ماهشهر گذراند.
او بعد از گرفتن مدرک دیپلم وارد مرکز تربیت معلم مسجد سلیمان شد و پس از پایان دوره دانشسرای تربیت معلم، به استخدام آموزش و پرورش ماهشهر درآمد و در روستای جراحی، از توابع ماهشهر، مشغول به تدریس شد. آنگاه ازدواج کرد و صاحب چهار دختر و دو پسر شد.
ناصر در دوران قبل از انقلاب همواره در برپایی مجالس مذهبی و تربیتی حضوری فعال داشت و در میان دوستان و جمع وابستگان اثرگذار بود. با شروع مبارزات مردم در دوران انقلاب، در تظاهراتها مشارکت پر شور داشت و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، کلاس و مدرسه را رها کرد و برای نبرد علیه دشمن، وارد بسیج و سپاه پاسداران شد.
ناصر از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ فرمانده بسیج ماهشهر بود. از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ جانشین فرماندهی سپاه ماهشهر را به عهده گرفت و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳ فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر شد. او با تشکیل ناو تیپ دریایی کوثر در ماهشهر، دیگربار به ماهشهر برگشت و چند ماهی از سال۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳، به عنوان جانشین ناو تیپ کوثر مشغول خدمت شد.
از آنجا که انسانی شایسته و فرماندهی دلاور و کاردان بود، از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۵ مسئول ستاد ناحیه سپاه ششم خوزستان شد. او در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر، از ناحیه مچ دست مجروح گردید و بار دیگر نیز در سال ۱۳۶۴، در عملیات کربلای ۴، از ناحیه کتف و پهلو مجروح شد.
ناصر در طول دوران دفاع مقدس، بارها در جبهههای نبرد حضوری فعال داشت، ولی همواره دوست میداشت که در میان بسیجیان، به صورت رزمنده ساده و به دور از مسئولیت فرماندهی، در کنار دیگر رزمندگان در جبهه حضور داشته باشد.
چنانکه در سال ۱۳۶۵، برای شرکت در عملیات کربلای ۵، به صورت یک بسیجی ساده به لشکر هفت ولیعصر (عج) خوزستان اعزام شد. اما هنگامی که در میان بسیجیان و رزمندگان حضور داشت، توسط مسئولان لشکر شناسایی، و به عنوان معاون گردان پیاده برای شرکت در عملیات برگزیده شد.
او سرانجام در پانزدهم اسفند ۱۳۶۵، در نهر جاسم در منطقه عملیاتی خرمشهر، بر اثر اصابت ترکش مجروح شد، ولی در بیمارستان به شهادت رسید. پیکر شهید ناصر بهبهانینیا را به روستای زادگاهش منتقل کردند و در گلزار آن به خاک سپردند(سن شهید: ۳۰ سال)
وصیتنامه
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیم
قسمت اول
سلام و درود بر شما ای امام امت، ای بت شکن، ای امید مستضعفین، ای ارزش دهنده به خون شهدا. سلام و درود بر شما ای شهدای عزیز، ای ساع سریع نجا، ای السابقون السابقون اولئک المقربون، ای نجات یافتگان، و ای توابین درگاه الهی. سلام و درود بر شما ای جانبازان و ای اسرا و ای معلولین و ای مجروحین و ای مفقودین. سلام و درود بر شما ای خانواده شهدا، اسرا و جانبازان و سلام و درود بر شما ای یاوران حسین(ع)، ای رزمندگان عزیز سردار خمینی، سالار ما حسین(ع) است.
لبیک یا خمینی، لبیک یا حسین است (سه مرتبه همه با هم) و سلام و درود بر شما ای امت حزبالله، ای امت شهیدپرور، سلام مرا به امام بزرگوار برسانید و تقاضایم را به سمع ایشان برسانید که اماما، همانطور که ما را از منجلاب گمراهی و فساد بیرون کشیدی و اسلام عزیز را به ما نشان دادی و نجاتمان دادی، ای امام عزیز ما را نزد پروردگارت در روز قیامت شفاعت بفرما یا وَجیهاً عِنْدَالله اِشْفَعْ لَنا عِنْدَالله.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ. تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (نور/۱۰-۱۱).
اَلله الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً (ملک/ آیه۲).
إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیَائِهِ
اِنَّ الْحَیاهَ عَقیدَهٌ وَ جِهاد
وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَهً عَلَى اسْتِیجَابِ الْأَجْر
سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِیءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی اَلنَّارِ هَوَى
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی
وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری وَ لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدیدٌ(حج/۲)
یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَإِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ قَلْبٍ لاَ یَخْشَعُ، ومِنْ دُعَاءٍ لاَ یُسْمَعُ، وَمِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ، وَمِنْ عِلْمٍ لاَ یَنْفَعُ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَؤُلاَءِ الأَرْبَعِ
إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَ أَسْأَلُهُ کَشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی.
الهی العفو، الهی العفو، الهی العفو.
رَبی اغْفِرْلی وَارْحَمْنی وَ تُبْ عَلیَّ وَارْزَقْنی توفیق الشَهادَه فی سَبیلِک یا اَرْحَم الْرّاحِمین.
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ.
رَبَّنا اغْفرلَنا وَارْحَمْنا وَ تُبْ عَلَیْنا وَارْزُقْنا توفیق الشَهادَه فی سَبیلِک یا اَرْحَم الْرّاحِمین. (۳ مرتبه با هم)
ای امت شهیدپرور و قهرمان ایران و ای کسانی که این پیام را میشنوید، مگر میشود پیام شهدا را شنید و آرام گرفت؟ مگر میشود که گلزار شهدا را دید و آرام گرفت؟ هرگز، و از آن بالاتر مگر میشود آیات قرآن کریم و گفتار انبیا و ائمه را شنید و آرام گرفت، هرگز.
نکتهای قابل تأمل است: امروز ما با عزت و افتخار برای سربلندی و اعتلای کلمه توحید و گسترش و رساندن اسلام عزیز به مستضعفین، دفاع و مبارزه میکنیم و در این مسیر سختی دیده، و شهید میدهیم که همه و همه باعث افتخار است؛ زیرا که تکلیف الهی انجام شده است و باید بر این مسیر ثابت قدم و استوار باشیم و عاشقانه حرکت کنیم. اما اگر بر این شیوه عمل نشود، شیاطین شرق و غرب آنچنان با دقت و خواری، ما را اسیر شیطنتهای خود میسازند که همه تلاشهای ما را انفعالی خواهند نمود؛ زیرا به مردم محروم و مظلوم لبنان و آوارگان فلسطین و به مردم افغانستان بنگرید که چگونه مورد تعدی و تجاوز قرار میگیرند.
برادران عزیز رزمنده، برادران عزیز پاسدار، برادران عزیز سپاهی و بسیجی، باید همیشه چون شمع باشیم که دم به دم و لحظه به لحظه بسوزیم و سنگر انقلاب اسلامی را نورانی نگه بداریم تا دیده شیاطین شرق و غرب کور گردد تا مستضعفین جهان سعادت اسلام را لمس کنند و زمینه ظهور آقا امام زمان فراهم گردد.
برادران عزیز، امروز در دنیا آنقدر ظلم هست و آنچنان حکام جور دنیا مسند حکومت ها را در دست گرفتهاند که نمیگذارند پیام انقلاب به جایی برسد. امروزه باید پیام با پیک خون سوار شود تا به دیار خفتگان برسد و همه آنها را بیدار کند و لرزه بر اندام حکام جور بیندازد.
چون حسین(ع) باید بود که با خون خود اسلام را معرفی و زنده کرد؛ باید دنبال حسین(ع) رفت تا به کربلا رسید و از کربلا راهی قدس… .
برادران عزیز سپاهی و بسیجی، سپاه باید کرامت و عزت داشته باشد و اساس کرامت تقواست که (اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَاللهِ اَتقیکُمْ)، لذا بکوشید که بر کرامت و تقواتان افزوده شود؛ زیرا که وصیت حضرت علی(ع) است: اُوصیکُمْ عِبادَالله بِتَقوی الله وَ نَظم اَمْرکُمْ، برادران عزیز سپاهی و بسیجی سپاه باید سپاه نظم باشد.
اُوصیکُمْ عِبادَالله بِتَقوی اللهِ وَ نَظم اَمْرکُمْ، علی(ع)؛ هر حرکت جمعی احتیاج به رهبری و سازماندهی دارد و برای سازماندهی باید رهبری و تشکیلات و ضوابط باشد؛ زیرا ضوابط است که به امور نظم میدهد و رهبری است که ناظر بر حسن اجرای ضوابط است. پس بکوشید که بر نظمتان افزوده شود؛ زیرا که وصیت حضرت علی(ع) است.
قسمت دوم
از حضرت رضا(ع) از اجداد گرامیشان از امام زین العابدین(ع) در حالی که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) برای مردم صحبت میکردند و آنها را به جهاد تشویق مینمودند، جوانی بلند شد و عرض کرد یا امیرالمؤمنین مرا از فضل رزمندگان در راه خدا آگاه کن.
فَقالَ علی(ع): کُنْتُ رَدِیفَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلَى نَاقَتِهِ الْعَضْبَاءِ وَ نَحْنُ قَافِلُونَ مِنْ غَزْوَهِ ذَاتِ السَّلاَسِلِ فَسَأَلْتُهُ عَمَّا سَأَلْتَنِی عَنْهُ فَقَالَ. حضرت علی(ع) فرمودند: همراه رسول خدا در جنگ ذات السلاسل سوار بر شتر غضبا بودیم و همین چیزی را که از من سؤال کردی از رسول خدا پرسیدم پس فرمودند:
(إِنَّ الْغَزاه اِذا هَمُّوا بِالْغَزو کَتَبَ الله لَهُمْ بَراءهُ مِنَّ الْنار)
آن هنگام که رزمندگان قصد جنگ کنند، خدا نجات از آتش را برایشان بنویسد وَ اِذا تَجَهَزوا لِغَزْوَهُمْ بِاَهی الله بِهِمُ الْمَلائِکه و هنگامی که برای جهاد مهیا و مجهز گردند، خداوند تعالی به ایشان بر ملائک مباهات میکنند.وَ اِذا وَدَعَهُم اَهْلُوهُم بِکت عَلَیهِم الحَیطان وَ البُیوت، وَ یُخرِجون مِن ذُنُوبِهِم کَما تخرُج الحَیَّتَه مِن سَلْخها، و موقعی که گریه میکنند و از گناهانشان بیرون میروند همانطوری که مار از پوستش خارج میشود و وَ فَوقَت الاسَهام وَ تَقَدَّمَ الرجُل اِلی الرجُل، حَفَتْهُم المَلائکه بِاجنحتهَا، وَ یَدعُونَ الله لَهُم بِالنَّصر وَ التَّثبیت، پس زمانی که به جنگ با دشمن برخیزند و نیزهها بالا رفته، و تیراندازی نمایند و نبرد تن به تن آغاز گردد، فرشتگان با بال و پرشان اطراف ایشان را میگیرند و از خدا برای آنها نصرت و پایداری میطلبند.
وَ نادی مُناد: اَلجَنَّهُ تَحتَ ظِلالَ السَّیوف، پس منادی ندا میدهد، بهشت زیر سایه شمشیرهاست.
وَ نادی مُناد: اَلجَنَّهُ تَحتَ ظِلالَ السَّیوف، پس منادی ندا میدهد، بهشت زیر سایه شمشیرهاست.
فَتَکون الطَعنَهً وَ الضَربَهَ عَلی الشَّهید اهُون مِن شُربَ الماء البارِد فِی الیَوم الصائف، و آنگاه زخم یا ضربۀ شمشیر بر شهید آسانتر از نوشیدن آب سرد در روز تابستان است. و اذا زال الشهید عن فرسه بطَعْنهٍ اَوْ ضربهٍ لَمْ یَصِلْ الی الارض حتّی ایبعث اللّه عز و جلَّ زوجَهً من الحور العین فبشّرُه بما اعدّ اللّه له من الکرامهِ، و وقتی شهید از اسبش سرازیر می شود به واسطه زخم یا ضربتی به زمین نمی رسد تا آنکه خداوند، عزوجل، همسرش را از حورالعین بر می انگیزد تا بشارتش دهد بدانچه که خداوند از کرامت برایش تهیه دیده است. فاذا وَصَلَ الی الارض تقول لَهُ: مرحبّا بالرّوح الطیّبه الّتی اُخْرِجَتْ من البَدَنِ و الطیّب، پس چون به زمین برسد به او میگوید: مَرحَبا به روح پاکی که از بدن خارج گشت أَبْشِرْ فَإِنَّ لَکَ وَ لِمُحِبِّیکَ وَ لِشِیعَتِکَ مَا لاَ عَیْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ بشارت باد بر تو آنچه که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است.
وَ یَقُولَ الله تَعالی: اَنّا خَلیفَتِه فِی اَهلِه، وَ مَن اَرضاهُم فَقَد اَرضانِی، وَ مَن اَسخَطهُم فقد اَسخَطنِی، و خداوند، عزوجل، میفرماید من مسئول بازماندگان او هستم هر که آنها را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هر که آنها را به خشم آورد مرا غضبناک نموده است وَ یَجعَل الله تعالی رُوحَه فِی حَواصَلِ طَیر خَضرٍ تسرَحُ فِی الجَنَّه حَیثُ تَشاء، وَ تَأکُل مِن ثِمارِها، وَ تَأوِی اِلی قَنادِیل مِن ذَهَبٍ مُعَلَّقَه بِالعَرض، و خداوند روح او را همراه پرنده سبزی قرار میدهد که هر طور که بخواهد در بهشت به سیر و سیاحت میپردازد از میوههای آن میخورد و در قندیلهای طلا پناه میگیرد و به عرش آویزان است. وَ یُعطِی الرَّجُل مِنهُم سِبعَین غُرفَه مِن غُرف الفِردُوس مَا بَینَ صَنعَا، وَالشَّام یَملاً، نُورِها مَا بَینَ الخَافَقَینَ، و به هر فرد از آنها هفتاد غرفه از غرفههای بهشت عطا میشود که وسعت آن به اندازه فاصلۀ صنعا و شام است. نورش فاصله ما بین زمین و آسمان را پر میکند. فِی کُلِّ غُرفَه سَبعُون بابا عَلی کُلِّ باب سَبعُون مِصراعَا مِن ذَهَبٍ عَلَی کُلِّ باب سِتَّه سبله، بر هر غرفهای هفتاد در است و هر دری هفتاد در دیگر دارد که از طلاست و بر هر دری پردههای موج دار آویزان است. فِی کُلِّ غُرفَه سَبعُون خِیمَه فِی کُلِّ خِیمَه سَبعُون سَریرا مِن ذَهَبٍ قَوائِها الدُّر وَ الزُبرجِد موصوله بِغَضبَان مِن زُمُرُّد عَلَی کُلِّ سَریر اَربَعُون فِراشا غَلظ کُلِّ فراش اَربَعُون ذِراعَا عَلَی کُلِّ فِراش زوجَه مِن الحُورُ العَین عُرابَا، اترابَا، در هر غرفهای هفتاد خیمه است و در هر خیمه هفتاد تخت طلایی است که پایههایش از دُر و زبرجد و به رویهای از زمرد متصل است و بر هر تختی چهل فرش گسترده است که ضخامت آن بیش از چهل متر میباشد و بر هر فرش همسری است از حورالعین که شوهردوست و دارای سن مناسب میباشد.
فَقَالَ الشَّبَاب یا اَمیرَالمُؤمِنین اَخبِرنِی عَن العَربَه، پس جوان پرسید یا امیرالمؤمنین مرا از چگونگی حورالعین عربه آگاه فرما.
قَال هِی الغنجه الرَّضِیه المَرضِیه اشَهیه لَهَا سَبعُونَ اَلف وَصَیفَ وَ سَبعُون اَلف وَصَیفه.
حضرت علی(ع) فرمود: آن عشوهگر راضی مورد رضایت طالبی است که هر کدام از آنها هفتاد هزار غلام و هفتاد هزار کنیز دارد. صَفَرالحَلی بَیض الوُجُوه عَلَیهِم تیجَان اللُولُو رِقابَهِم المنادِیل بِاَیدِیهِمُ الاَ کُوبَه وَ الاَ برِیق، آراسته به زیورهای طلایی سفید رو و بر سرشان تاجهایی از لؤلو، بر گردنشان شال و به دستشان فنجان و تنگ است. وَ اِذا کانَ یَومَ القِیامَه یَخرُج مِن قِبرَه شاهرا سَیفَه تَشخب وَداجَه دَما اللونَ لونَ الدَّم وَ الرائِحَه المسکَ یَخطُو فِی عَرصَه القِیامه، و و چون روز قیامت فرا برسد شهید از قبرش خارج میشود در حالی که شمشیرش را آشکار نموده است. خونی از گلویش میجهد که رنگش رنگ خون و بویش بوی مشک است و بدینگونه در عرصه قدم برمیدارد. وَ الَّذی نَفسِی بِیَدِه لَو کانَ الاَنبیاء عَلی طَریقَهُم لِتَرجِلوا لِمَا یَرَونَ مِن بَهَائِهِم حَتی یَاتُوا اِلی مَوایِد مِن الجَواهِر فَیَقعِدوُنَ عَلَیهَا. پس قسم به کسی که جانم در دست اوست، اگر انبیا در راه ایشان قرار بگیرند به احترامشان از اسب پیاده میشوند چون مقام والایشان را میبینند تا اینکه میآیند بر مائدههای از جواهر و بر آن مینشینند. وَ یَشفَعُ الرَّجُل مِنهُم سِبعَین الفَا مِن اَهلَ بَیتِه وَ جِیرَته حَتی اَنَّ الجارِین یَختَصِمَان اَیهُما اَقرَب، و هر شهید هفتاد هزار نفر از نزدیکان و همسایگانش را شفاعت میکند تا آنجا که همسایگان دعوا میکنند که کدام یک به شهید نزدیکترند.
فَیَقعَدوُنَ مَعَه وَ مَعَ اِبراهیم(ع) عَلی مائِدَه الخُلد، و همگی آنها با شهید و حضرت ابراهیم(ع) بر مائده جاودانی مینشینند، فَیَنظُروُنَ اِلَی الله تَعالی فِی کَلّ بُکرَه وَ عَشیَه، پس بر خداوند تعالی نظر میکنند در هر صبح و شام، این بود مقام والای مجاهدان فِی سَبیلِ الله وَ شُهَدا از قول مبارک رسول اکرم(ص) به شما ای محبوب ولی الله، یاوران روح الله، حقیقت جُنداِلله، تَجَلی قُربَ الله، کُوبَندِه عدوالله وَ خَاصَه اَولِیاءَالله به شما رزمندگان اسلام عرض میکنم و التماس دعا دارم، انشاءالله، در هر زمان موفق باشید و به جای ما ضریح ابا عبدالله(ع) را بوسیده، و زیارت نمایید.
قسمت سوم
به ضد انقلاب منافقین گول خورده عرض میکنم که به رهبری امام امت روحی له الفدا، و مسائل عظیم انقلاب اسلامی روحیه شهادت طلبی رزمندگان و ایثار و تحمل مصائب مردم در مبارزه با ابرقدرتها و کفر و نفاق و دشمنی آشکار و نهان ابرقدرتهای استعمارگر را ببینید و از آن طرف به اصطلاح رهبران خود را ببینید که چگونه در آغوش ابرقدرتها و استعمارگران و جانی تاریخ صدام، نشستهاند. آنها میخواهند در کنار آمریکا و شوروی و صدام خلقها را آزاد کنند و عملاً هم چنین شده که نه فقط خلق ها را آزاد نمیکنند، بلکه در از بین بردن این مردم به ابرقدرتها کمک میکنند. چقدر احمقاند که در کنار صدام که دستش به خون همین مردم آغشته است، دم از ایران و خلق ایران میزنند. از این فرصتها استفاده کنند و توبه کنند. امت ایثارگر ما با آن و این همه مصائبی که بر سرشان آورده، و میآورند، آغوششان را برای آنها باز کردهاند و توبه آنها را میپذیرند. توبه کنید و به آغوش مردم و اسلام فقاهتی بازگردید که مَشمول اِنَّ الله یُحِبُ التَّوابِینَ وَ المُطَهَّرین، شوند که عجب درجهای است و عجب افتخاری، و اگر نه، میگوییم عصبانی باشید و بر این عصبانیت بمیرید. مُوتوا بِغَیظِکُم، که امت بیدار و هوشیار است و ایثارگر؛ زیرا که حکومت اسلامی بهای زیادی گرفته، هنوز ندای علی- علیه السلام- از نجف در کوفه به گوش میرسد. هنوز ندای ابا عبدالله الحسین(ع) و اهل بیت به اسارت بردهاش در کربلا به گوش میرسد. هنوز ندای امام موسی کاظم(ع) از زندانهای بغداد به گوش میرسد. اینها همه برای حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلامی بودند. از این امانتی که این همه بها گرفته، و خیلی نزدیکتر بیایم، هنوز ندای اللهاکبر شهدا در صحنه انقلاب و میدان جنگ را به گوش میشنویم. مگر میشود آن را رها کرد؟ لذا به حول و قوه الهی ما ایستادهایم و تا بانگ لااله الاالله در جهان طنین نیفکنده، ما مبارزه میکنیم و به افرادی که بیتفاوتاند عرض میکنم که بزرگترین غنیمت و بهترین فرصت را از دست ندهند و بدانند که در معرض خطر هستند بدون آنکه متوجه شوند. علاوه بر اینکه نسبت به مسائل اسلام و انقلاب اسلامی و این مردم مظلوم بیاهمیت هستند و گرهی از مشکلات را حل نمیکنند، خواسته یا ناخواسته، با زبان و رفتار و اعمال خود به انقلاب اسلامی و مردم ضربه میزنند و به دشمنان انقلاب اسلامی کمک کرده، و میدان میدهند. لذا متوجه باشند که انقلاب اسلامی ثمره خون شهداء و ایثارگران است. مبادا که از این سفره گسترده سوء استفاده کنند؛ نمک خورده، نمکدان را بشکنند. لذا عرض میکنم که عاقبت بیتفاوتی خواسته یا ناخواسته، همیشه ضرر است. پس بکوشیم که هر کس به اندازه توانش به این انقلاب اسلامی و مردم مظلوم خدمت کنیم تا در شادی و غم یکدیگر شریک باشیم و گفته معصوم را در نظر داشته باشیم که کُونُوا لَنا زِینا وَ لا تَکُونُوا عَلَینا شِینا.
قسمت چهارم
‹‹وصیت به خانواده››
مادر گرامی و بزرگوار، ضمن تشکر و قدردانی از زحمات مادرانه، اگر از وظیفه فرزندی قصوری داشتهام انشاءالله، به بزرگواری خود مرا ببخشید و محتاج دعای خیر شما هستم و میدانم که روحیه قوی دارید. لذا شکرگزار خدای تبارک و تعالی باشید که فرزندت راه فرزند فاطمه را دنبال کرده است. برادران عزیز، خداوند انشاءالله اجر جزیل به شما عنایت فرماید؛ زیرا که زحمت زیادی برای من و خانواده کشیدید. انشاءالله تعالی مرا میبخشید.
به عیالم عرض میکنم که متأسفم که نتوانستم شوهر خوبی برای شما باشم و وظیفه خود را انجام ندادم. امید است مرا ببخشید؛ زیرا که نمیشود آسان همسران و فرزندان شهدا، مفقودین، جانبازان و از همه بالاتر که اهل بیت ابا عبدالله(ع) که چگونه برای اسلام به اسارت برده شدند در نظرش باشد و بیاهمیت باشد. لذا وظیفه سنگین است و شرایط حساس و از خدای متعال میخواهم که اجر جزیل به شما عنایت فرماید و کمال رضایت را از شما دارم و خوب حق همسری را ادا کردی و به خواهران محترمه عرض میکنم اجر و پاداش همسری و زندگی یک رزمنده را بدانید و در زندگی مشوق و کمک کار آنها باشید و بدانید که نقش مهمی در زمینه خدمت به اسلام و مسلمین و جنگ نیز دارید و زینبوار حسینیان را یاری کنید و به خواهرم عرض میکنم اگر قصوری از بنده سر زده، و به وظیفه برادری عمل نکردهام، مرا ببخشید. به فرزندانم زینب و سکینه و علی و احمد و خدیجه و لیلی عرض میکنم که عزیزان، من پدر خوبی برای شما نبودم و به وظیفه پدری خود عمل نکردم. امیدوارم مرا ببخشید که وظیفه سنگین است و شرایط حساس و چه بگویم که معصومین مثل شما بودند و هستند که فقط محبت پدری را ندیده، بلکه خود پدر را ندیدهاند، لذا شاکر و مفتخر باشید و متذکر میگردم که با افتخار با فرزندانم رفتار شود تا مفتخر برای افتخار باشند و خدمتگزار اسلام بار بیایند. فرزندانم! به شما توصیه میکنم همراه با درس خواندن در مقطع تحصیلی از دوره راهنمایی حتماً با روحانیت ارتباط داشته باشید و از آنها درس بگیرید که در تهذیب نفس بسیار مؤثر است که اسلام با روحانیت زنده است و متذکر میگردم که در ضمن تحصیل آیندۀ شغلی و خدمت به جامعه را مشخص نمایید نه اینکه بعد از فارغالتحصیل شدن اول بیکاریتان باشد که متأسفانه این مورد معمول است و لازم است که در این زمینه روی آنها نظارت باشد و راهنمایی شوند. به فامیلهای دور و نزدیک عرض میکنم و میدانم که روحیهتان قوی است. مفتخر باشید و شاکر؛ و عموماً عرض میکنم ما کسی نیستیم و کاری نکردیم و چیزی نداریم. انبیا، ائمه اطهار و بزرگان دین جان فدا کردند و ابا عبدالله الحسین(ع) خود و اهل بیت خود را فدا کرد.
قسمت پنجم
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ، وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ(ع)، اِلهی کَیْفَ الْوُقوفِ بَیْنَ یَدَک ، بار خدایا شرمندهام و گناهکارم، نمیدانم چگونه به درگاهت بیایم. نمیدانم چگونه با انبیاء عظام و ائمه اطهار مواجه شوم. ولی این را میدانم که تو ستارالعیوبی، تو ارحم الراحمینی و این را میدانم که انبیا و ائمۀ اطهار
علیهم السلام، شافع امت هستند. بار خدایا! من که رو ندارم ولی قطرات اشکی که در مصیبت ابا عبدالله الحسین(ع) سیدالشهدا از چشمان گناهکار بنده سرازیر شده، شاهد دارم و با خود آوردهام، انشاءالله که وسیله شفاعت قرار گیرد. (پارچه سبز همراه با تربت کربلا) یا الله یا رَبَّاه، یا سَیداه اِنّی ظلمت نَفْسی وَاغْفِرْلی وَارْحَمْنی وَ تُبْ عَلیَّ اِنَّکَ اَنْتَ الْتَوّاب اَلْغَفور اَلرَّحیم وَارزُقْنی توفیقِ الشَّهادَه فِی سَبیلِکَ بِحَقِّ محمد(ص) وَ آل محمد(ص). اگر چه میدانم روز قیامت جوارحم بر گناهکاریام شهادت خواهند داد ولی باز میگویم،کَیْفَ الْوقوفِ بَیْنَ یَدَیْک، خدایا تو به فضلت تکه تکه شدن جوارحم را در راه دفاع از دینت و اقامه حکمت نصیب بفرما. یا رَب ارْحَمْ ضَعْف بَدَنی، خدایا آنقدر گناهکارم که بایستی با خون گناهانم را پاک کنم و آنقدر در میزنم تا درِ شهادت را بر بنده گناهکارت باز کنی. الهی اَلعَفو، اَلعَفو، اَلعَفو. خداوندا، آن کس که شناخت، جان را چه کند. الهی کَفی بی عزا اَن تَکون لی ربّا وَ کَفی بی فَخرا اَن اَکون لَکَ عبد.
و اما متذکر میگردم که: سالانه نصف حقوق یا حداقل دو هزار تومان ماهی که مصادف با محرم است، صرف عزاداری امام حسین علیه السلام گردد و همچنین ماهی که مصادف با ماه مبارک رمضان است به همان اندازه صرف مجالس روزه و مبلغی از آن هم به فقرا داده شود. کلیه کتابهای بنده تفکیک شود و تعدادی از کتابهای تأیید شده، وقف کتابخانه مسجد امام خمینی، اَدامه الله ظله العالی، روستای بزی شود و تعدادی برای فرزندانم بماند که در آینده استفاده کنند. مابقی به رزمندگان اسلام اهدا شود.
سه روز روزه بدهکار هستم. انشاءالله نیابتاً گرفته شود. خداوند انشاءالله تعالی نماز و روزههای سال گذشته که به علت ناآشنایی به اسلام که خالی از اشکال نبوده بر ما ببخشاید..
والسلام علی من اتبع الهدی
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فِی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتاً بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ.
(سورۀ آل عمران، آیه ۱۶۹)
قسمت ششم
اَلحَمدُلِله رَبَ العَالمین اَشهَدُ اَنَّ لا اله الا الله وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَدً رَسُولُ الله وَ اَشهَدُ اَن عَلیاً وَلی الله وَ اَولادِه المَعصومین حُجَجَ الله وَ السَاعَه حَق وَ المَوت حَق وَ سئوال مُنکَر وَ نَکیر حَق
مردم، خدا، ائمه اطهار، ولایت فقیه امام امت، خمینی بت شکن، خون شهدا، صبر جانبازان، صبر و حماسه اسرا، مظلومیت مفقودین، خانواده ایثارگران، مستضعفین و مظلومین جهان همیشه در نظرتان باشد و چه مظلومی مظلومتر از امت ما، خدایا آنقدر به مستضعفین و مظلومین جهان ظلم میشود که باید حسین گونه با آنها جنگید و تو این توفیق را نصیب ما بگردان، رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ.
امت حزبالله، انقلاب اسلامی نتیجه و ثمره پاداش ایمان، وحدت، جهاد و شهادت طلبی، شعور انقلابی، ظلم ستیزی، نفاق ستیزی، فسادستیزی، شرق و غرب ستیزی و رزم همیشگی شماست. لذا باید امروز و روزهای آتی، انشاءالله، موارد فوق بیشتر و محکمتر گردد؛ زیرا که برای گسترش و تداوم حرکتهای اسلامی در سراسر جهان و رهایی مستضعفان و مظلومان جهاد بیشتری میخواهد و این را بدانیم که مسئولیت و تکلیف به دوش ماست. اگر امروز جنگ در رأس همه امور است، باید خود، اولین رزمنده باشیم و لذا خود باید در صحنه باشیم تا اسوه بودن محفوظ بماند. تا دشمن از بین نرفته، تا جنگ را به پیروزی کامل و سقوط صدام نرساندهایم، همچنان جبهه را گرم نگه داریم و نباید احساس کفایت کنیم و تکلیف را از خود ساقط بدانیم. باید این را بدانیم و بفهمیم که کفایت در رابطه با جنگ را، پیروزی قطعی و کامل آن بدانیم و تا تحقق نشده نباید از پا بنشینیم؛ زیرا که مسائل حیاتی و حساس انقلاب اسلامی را امام امت، روحی له الفداء بگیریم و بدانیم که تا نظر مبارک ایشان محقق نشود، نباید آرام بگیریم. لذا ما باید برای اسلام مانند سربازان باشیم که دائماً شمشیر به دست و آماده انتقال فرمان امام امت باشیم و مدام با آمادگی و صلابت و ضرباتمان مدت تفکر و توطئه را از دشمن بگیریم و سبب حفظ اسلام و دلگرمی مستضعفان و توجه عاملان و تباهی مفسدان و ظالمان و دشمنان حق گردد. به امت حزبالله و جوانان ارزشمند عرض میکنم که امروز دشمنان خدا و انقلاب اسلامی و اسلام عزیز ضد انقلاب و منافقین و سلطنتطلبها و مفسدها و…. با شیوع فساد و مد لباس و هرزگی و گرایش به اخلاق غرب با تو در جنگ هستند. لذا مواظب باش که دوران نوجوانی خودبهخود انسانها را به این راهها میکشاند؛ ولی تو اخلاق اسلامی را حفظ کن و دنبال تهذیب نفس برو. یکی از راههای خیلی ساده مسیر مسجدیشدن است؛ یعنی سعی شود همیشه نمازهای یومیه در مسجد خوانده شود که جمع نمازخوان و مسجد همیشه هشداردهنده و سازنده است. مبادا که از دوران نوجوانی و شخصیت گرفتن تو سوء استفاده سیاسی شود و تیشه به ریشه خودت بزنی؛ و دیگر راه، رفتن به جبهه است و حضور در جمع رزمندگان که چقدر میتواند این دانشگاه مؤثر واقع شود. راه صد ساله را میشود یک شبه در جبهه طی نمود و بدانید که حضور حقیر در جبهه تجلیگاه ایمان، جهاد، شهادت بعد از اطاعت از امام امت است. دفاع از اسلام بیشتر به خاطر نیاز خود بنده به جبهه بوده است؛ زیرا که مولای متقیان علی علیه السلام، چنین میفرماید که: آهِ مِنْ قِلَّهِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ ، من و شما دیگر چه بگوییم و چه خاکی به سرمان کنیم در بارگاه الهی.
والسلام علی من اتبع الهدی